دوران قبل از امامت امام صادق (عليه السلام)
زمينه سازي قتل اهل بيت (عليهم السلام) محسود بني اميه وبني عباس بودند ودرطول مدت 250 سالي که از وفات پيامبر(صلي الله عليه وآله) وزندگي حضرات معصومان (عليهم السلام) گذشت آنها همواره تحت شکنجه ، فشار ، آزار و اذيت وطعن وکينه بودند وسرانجام هرکدام ازآنها بدست دژخيمي به شهادت رسيدند. هشام بن عبدالملک سالهاي سال کينه امام باقر (عليهم السلام) رادردل مي پروراند ونمي توانست وجود اوراتحمل کندوباهمکاري برخي ازفقهاي اهل سنت برنامه قتل امام را طراحي کردند. عامل قتل هشام وبه احتمال قريب به يقين عامل اودرمدينه ابراهيم بن وليد بود. اگر چه اسنادي آن را به زيد بن حسن نيزنسبت مي دهند . ولي حق اين است درامر شهادت اوبسياري دخالت داشته اند. امام باقر ( عليه السلام) درزندان وجود مقدس امام باقر(عليه السلام) وروش وحرکات او درمدينه ، گرچه مبارزه رو در رو و علني با دستگاه طاغوتي هشام نبود ، ولي همه آن برنامه ها نشانه يکنوع مخالفت با آن دستگاه بود ، سرانجام هشام تصميم گرفت تا آن حضرت را ازمدينه به شام تبعيد کند . مأمورين ، آن حضرت را باپسرش امام صادق ( عليه السلام) ازمدينه به شام آوردند ، وبراي اهانت به مقام آن حضرت سه روز به او اجازه ورود به نزد هشام ندادند ، وحتي آنها را دراردوگاه غلامان جاي دادند . هشام به درباريان خود گفت : وقتي که محمد بن علي (امام باقر عليه السلام) وارد مجلس شد نخست من اورا سرزنش مي کنم ، وقتي که سکوت کردم شما به اتفاق اورا سرزنش کنيد. به دستور هشام ، به امام باقر( عليه السلام) اذن ورود دادند ، حضرت وارد مجلس شاهانه شد ، وبا دست به اهل مجلس اشاره کرد وفرمود : اَلسَّلامُ عَلَيکُم ، سلام عمومي به همه حاضران کرد ونشست . هشام ديد امام باقر( عليه السلام) سلام خصوصي به او نکرد ، به علاوه بي اجازه او نشست ، خشمش بيشتر شد وگفت : اي محمد بن علي(عليه السلام) ! همواره يک نفر ازشما ميان مسلمين اختلاف انداخته ومردم را به بيعت خود مي خواند وخودرا امام مي داند وبه سرزنش امام پرداخت . وقتي که ساکت شد ، اهل مجلس طبق توطئه قبل به سرزنش آنحضرت پرداختند پس ازآنکه همه ساکت شدند ، امام باقر(عليه السلام) برپا ايستاد وفرمود : اي مردم کجا مي رويد وشمارا کجا مي برند ؟ خداوند اولين افراد شما را بوسيله ما راهنمائي کردوهدايت آخرين افراد شمانيز باما خواهد بود ، اگرشما به پادشاهي چندروزه دل بسته ايد ، پادشاهي ابدي با مااست ، چنانکه خداوند مي فرمايد : وَالعاقبَة لِلمتَّقين « عاقبت براي پرهيز کاران است »( قصص - 83) هشام دستور داد آن حضرت را به زندان افکندند. ولي طول نکشيد که روش آن حضرت درزندان همه زندانيان را به سوي او جلب کرد ، جريان را به هشام گزارش دادند ، سرانجام هشام دستور داد آن حضرت را تحت نظر به سوي مدينه بازگرداندند. شهادت امام باقر (عليه السلام) اين واقعيتي است که خاندان پيامبر(صلي الله عليه وآله) رادر روزسقيفه کشتند وقتل ومسموميت آنهارا رد طول تاريخ ازآن زمان رقم زدند واين مسأله اي است که حضرات معصومين (عليهم السلام) درگفته ها واظهار نظرهاي خود بارها ازآن سخن گفته اند. وبدين سان امام باقر(عليهم السلام) ودرپي او امام صادق(عليهم السلام) وديگران درصف وخطي قراردارند که فرجام شان شهادت است واين مسأله اي است که ازخود آنها نقل شده : مامِنَّا اِلاَّ مَسمُومُ اَومَقتولُ «هيچک ازماامامان نسيت، جزآنکه مسموم ويامقتول است.» ... دفن ومزار امام باقر(عليهم السلام)ازدنيارفت وخبرمشهور اين واقعه در7ذي الحجه سال 114اتفاق افتاد اگر چه اسناد ديگري هم دراين زمينه وجود دارد .تشييع آبرومندانه اي ازاو بعمل آمد وامام صادق(عليهم السلام)برجنازه پدر نمازگزارد واورا دربقيع ، درجوار پدربزرگوارش دفن کردند ومزار اوزيارتگاه است. مسموم شدن امام باقر(عليه السلام) آنچه مسلم است اين است که امام باقر( عليه السلام) با طرح مرموز ومخفيانه هشام بن عبدالملک ، مسموم شده وبه شهادت رسيد، ولي عامل وچگونگي آن بروشني مشخص نيست . بعضي مي نويسند: ابراهيم بن وليد بن يزيد بن عبدالملک ( پسر برادر زاده هشام) آن حضرت را مسموم نمود وبعضي مي نويسند : زيد بن حسن به دستورهشام ، زهر را به زين اسب ماليد واسب را به حضور امام باقر( عليه السلام) آورد، واصرار کرد که آن حضرت برآن سوار گردد ، آن حضرت ناگزير بر آن سوار شد وآن زهر دربدن او اثر کرد ، به گونه اي که رانهايش متورم شد وسه روز به سختی در بستر بيماري افتاد وسرانجام به شهادت رسيد . آن حضرت ساعات آخر عمر ، کفنهاي خود را که پارچه سفيدي که باآن احرام بجا آورده بود مشخص نمود ازکف برفت صبر و نماندش دگر قرار دين شد تهي زمخزن اسرارکردگار ازضعف برجبين منيرش عرق نشست ارکان پنجمين امامت زهم شکست گاهي زبان به ذکر حق وگه شدي به هوش ازدل کشيده آه شرربار وشد خموش امام باقر (عليه السلام) در بستر بيماري کليني به سند صحيح اززراره روايت کرده است که گفت روزي از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) شنيدم که فرمود : درخواب ديدم که برسرکوهي ايستاده ام ومردم ازهرطرف آن کوه به سوي من بالا مي آمدند چون مردم بسياري دراطراف آن کوه جمع شدند به ناگاه کوه بلند شد ومردم ازهرطرف آن فرو مي ريختند ، تا آنکه جماعتي برآن کوه باقي ماندند واين اتفاق پنج مرتبه تکرارشد ، گويا آن حضرت اين خواب رابه وفات خود تعبير فرموده بود ، که بعدازگذشت پنج شب ازاين خواب به رحمت ايزدي پيوستند . درکافي وبصائر الدَّرجات وسايرکتابهاي معتبرروايت کرده اند که حضرت امام صادق(عليه السلام) فرمود : که پدرم بيماري سختي گرفته بود وبيشتر مردم ازبيماري حضرت ترسيدند واهل بيت آن حضرت را به گريه درآمدند که امام باقر(عليه السلام) فرمود : من دراين بيماري ازدنيا نخواهم رفت زيرا دو نفر نزد من آمدند وبه من چنين خبردادند پس ازآن بيماري صحت يافت ومدتي وسالم بود . وبرای من زمين را بشکاف وگود کن زيرا که من فربه هستم ودرزمين مدينه براي من نمي توان لحد ساخت. علت فرمايش حضرت آن است که زمينهاي مدينه سخت بودند بجاي آنکه قبر را به اندازه قد متوسط انسان گود کنند ، معمولاً براي قبر درآن زمينها لحد درمي آوردند يعني حفره اي به اندازه جسد درديوار قبردرسمت قبله درست مي کردند وچون امام صادق(عليه السلام) فربه وچاق بودند ودرديوار قبربه سختي جاي مي گرفتند ، لذا وصيت کردند که زمين را براي اين امر گود نمايند تا ايشان به آساني وبدون مشکل درقبر شريفشان جاي گيرند . پس گفتم : اي پدر بزرگوار من امروز تورا ازهمه وقت سالم تر مي بينم وناراحتي درتو مشاهده نمي کنم حضرت فرمود : آن دونفر که درآن بيماري صحت وسلامت من راخبر دادند دراين بيماري به نزد من آمدند وگفتند : دراين مريضي به عالم آخرت رحلت مي نمايي وبه روايت ديگري فرمود : که اي فرزند ، مگر نشنيدي حضرت علي بن الحسين (عليهما السلام) من را ازپس ديوار ندا کرد که اي محمد بيا وزود باش که ما انتظار تورا مي کشيم . کليني به سند حسن روايت کرده است که حضرت امام محمد باقر(عليه السلام) هشتصد درهم براي تعزيه وماتم خود وصيت فرمود . وبه سند موثق ازحضرت امام صادق(عليه السلام) روايت کرده است که پدرم گفت : اي جعفر ازمال من براي ندبه کنندگان وقف کن که ده سال درمني درموسم حج برمن ندبه وگريه کنند ورسم ماتم راتجديد نمايند وبرمظلوميت من زاري کنند . کليني به سند معتبر نيزروايت کرده است که چون امام محمد باقر(عليه السلام) به جهان باقي رحلت نمود ، حضرت امام صادق(عليه السلام) فرمود : که هرشب درحجره اي که آن حضرت درآن وفات يافته بود ، چراغ مي افروختند . شيخ عباس قمي ميگويند : که درتاريخ وفات آن حضرت اختلافست و وفات ايشان درروز دوشنبه هفتم ذيحجه سال صدو چهاردهم به سن پنجاه وهفت سالگي درمدينه مشرفه اتفاق افتاد . وفات ايشان درايام خلافت هشام بن عبدالملک بود وگفته شده که آن حضرت راابراهيم بن وليد بن عبدالملک بن مروان به زهر شهيد کرده وشايد به امر هشام بوده است . قبر مقدس آن حضرت به اتفاق همگي دربقيع ، پهلوي پدروعم بزرگوار خود ، حضرت امام حسن (عليه السلام) قرار دارد . وصيتها درمورد وصيتهايش سخنان بسياري است. طبيعي است که بخشي ازوصيتهاي او راجع به قبروکفن ودفنش باشد وامام دراين زمينه سفارش هائي داشت . بخشي ديگرازوصيتهايش درباره مردم بود.اوامام صادق(عليهم السلام) را دردم مرگ به پيش کشيد وفرمود:«اي جعفر، خيرخواهي اصحابم رابه تو سفارش مي کنم که امام صادق(عليهم السلام) دراين مورد وعده داد که ياران رابه درجه ومقامي ازعلم رساند که هرفردي ازآنها درهرشهري که هستند ،مردم آن شهر محتاج به سؤال ازکسي نباشند.» وبخشي ديگراز وصيتها درمورد جانشيني امام صادق(عليهم السلام)پس از خود بود که آن رابارها ازپيش اعلام کرده واينک نيز مجدداٌ ياد آوري کرده بود. وبالاخره امام باقر(عليهم السلام) پس از ساعتي وفات خود را اعلام نمود ومتذکر شد که دار فاني راوداع کرده وبه لقاي پدر واجداد خويش نائل خواهد شد وهم آن وفات را دعوتي ازجانب پدر به سوي خوداعلام فرمود. جانشيني امام صادق(عليهم السلام) هرامامي وظيفه دارد قبل از مرگ جانشين خودراتعيين وبه مردم اعلام کند تا تابعان وپيروان درانتخاب راهنما و هادي خويش دچار سردرگمي نباشند. اين امر توسط همه امامان بحق ما صورت گرفت وقبل ازآنها رسول خد(صلي الله عليه وآله) را مي بينيم که اين برنامه رادرمورد امام اميرالمؤمنين (عليهم السلام) درغدير خم انجام دادند که مورد اتفاق همه مورخان ازشيعه وسني است. امام باقر(عليهم السلام) درطول حيات خودبارها اين برنامه راعمل کرد وامام صادق(عليهم السلام)رابعنوان امام بعدي وقائم به امردين معرفي فرمود. اسناد تاريخي و مستند دراين مورد بسيار است از: نافع گويد امام باقر(عليهم السلام) روزي درحضور جمع ،خطاب به ياران فرمود: وقتي که ازدنيا رفتم ازاين شخص (اشاره به امام صادق(عليهم السلام)) پيروي کنيد زيراکه او امام وخليفه پس ازمن است. فًهُوَ الاِمامُ وَالخَليِفَةُ بَعدِي. امام باقر(عليهم السلام) خود فرمود: به اين علت اين امر رادرحضور جمع انجام داده ام تابدانند تو وصي مني وپس از مرگم درباره تو بحث و نزاعي نباشد. پس از وفات امام باقر(عليهم السلام) امام صادق(عليهم السلام) شخصاٌامر تکفين وتجهيز اورابر عهده گرفت ودر تمام مراسم حضور داشت تا همگان بدانند که امام باقر (عليهم السلام) راجز او وصيي نيست. سفارش مالي اوهمچنان درمورد مال ودارائي خودهم که البته اندک نبود ، سفارش داشت . ودرمتن اين سفارش با دو مسأله مهم مواجهیم: 1- سفارش درمورد وقف وصدقات جاريه که نفعي متوجه عامه مردم است. واين سنتي بود که رسول خد(صلي الله عليه وآله) آن را پايه گذاري کرد وائمه پس ازاو ازوي تبعيت کردند وطبيعي است که حاصل آن زمينه ساز خيررساني ها ودستگيري هاي بسيار ازمردم بود ، به ويژه آنها که مستمند بودند وپناهي نداشتند. 2- سفارش درمورداعلام مظلوميت . وآن بدينگونه بود که امام وصيت کره بود بخشي ازماترک اورابراي عزاداري درايام مراسم حج درمني هزينه کنند، که درآن سخن ازمظلوميت خاندان پيامبر(صلي الله عليه وآله) ورساندن پيام به گوش مردم است .جنايات دستگاه ومظالمي که براهل بيت وارد شده بود ، درمني بهنگام نوحه سرائي اعلام شد. وصيت امام باقر(عليه السلام) امام صادق( عليه السلام) فرمود : پدرم هنگام وفات آنچه دراطرافش (ازکتب وسلاح ونشانه هاي امامت) بود به من سپرد وفرمود : گواهاني نزد من بياور ، من چهار نفر ازقريش را که نافع غلام عبدالله بن عمر درميان آنها بود حاضر کردم پس فرمود : بنويس : ( اين است آنچه ابراهيم ويعقوب (عليه السلام) به پسرانشان وصيت کردند ) يَا بَنِيَّ اِنَّ اللهَ اصطَفَي لَکُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ اِلاَّ وَاَنتُم مُسلِمُونَ . فرزندان من ، خداوند اين آئين پاک را براي شما برگزيده وشما جز به آئين اسلام(تسليم دربرابر فرمان خدا) نميريد ومحمد بن علي( عليه السلام) به جعفر بن محمد( عليه السلام) وصيت کرد : اورا در بُردي ( لباسي) که نماز جمعه با آن مي خواند وبا عمامه خودش اورا کفن کند ، عمامه را بر او بپوشاند وقبرش را چهار گوش سازد و به مقدار چهار انگشت اززمين بالا آورد وهنگام دفن بندهاي کفن را بگشايد» سپس فرمود : گواهان بروند ، آنها رفتند . سپس به پدرم عرض کردم : اين وصيت چه احتياجي به گواه داشت؟ فرمود:« پسر جانم! نخواستم که تو ( درامرامامت) مغلوب باشي ومردم بگويند به او وصيت نکرده است ، خواستم حجت داشته باشي»
|
امتیاز مطلب :
|
تعداد امتیازدهندگان :
|
مجموع امتیاز :
نویسنده : مهران کاوه
تاریخ :